.... .....

ساخت وبلاگ

حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...

آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!

"دلی که ویران کردی، قصری بود که خود ساکن آن بودی"
راستی حالا که خود را بی خانه کردی،
با آوارگیت چه میکنی
لابد به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری...

.... ........
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 11:52

روزی رسید كه تركم كرد و مسیر زندگیمان از هم جدا شد؛
بعد از مدتها كه عكسش را دیدم، فهمیدم اصلا هم جذاب نیست
رفتارش هم اصلا دلنشین نیست
شوخی هایش اصلا خنده دار نیست
و ادمهایی كه كنارش هستند هیچ هم ادم های خوشبختی نیستند
چرا باید از حضور یك ادم معمولی خوشحال باشند؟
فاصله او از یك ادم خاص تا یك ادم معمولی فقط دوست داشتن من بود
او معمولی شده بود چون من دیگر دوستش نداشتم...

 

.... ........
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 82 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:18

 "ماهی برگشته ز دریا شدم ... تا تو بگیری و بمیرانی ام"وای اگر پیچش من با خمت ... درد شود تا که به دست آرمتنوش خودم زهر سراپا غمت ... بیشترش کن که کمم با کمت"خوب ترین حادثه میدانمت ... خوب ترین حادثه م .... ........ادامه مطلب
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 58 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:18

از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد

می‌برم جور تو تا وسع و توانم باشد

 

گر تو را خاطر ما نیست خیالت بفرست

تا شبی محرم اسرار نهانم باشد

 

.... ........
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 17:22

  تا ماه شب افروزم پشت این پرده ها نهان استباران دیده ام، همدم شبم یار آنچنان استجان می لرزد که ای وای اگر دلم دیگر برنگرددماهم به زیر خاک و دلم در این ظلمت زمان استای باران ای باران از غصه ام آگاهی .... ........ادامه مطلب
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 17:22

بگذار خلاصه کنم صیدم را
یک واژه از سکوت و یک گام از ایستادن
نه گوش توانِ شنیدنم دارد
نه چشمی را در انتظار دیدارم می بیند

 

حرف هایم را با سکوت قلم می زنم و درد هایم را با صبر
آنکه پنداشت مرا دیده ؛ سایه ای در ذهن دارد
و آنکه پنداشت مرا شنیده ؛
زمزمه ای وهم آلود به یادگار دارد ...

.... ........
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 17:22

روز برآمد بلند ای پسر هوشمندگرم ببود آفتاب خیمه به رویش ببندطفل گیا شیر خورد شاخ جوان گو ببالابر بهاری گریست طرف چمن گو بخندتا به تماشای باغ میل چرا می‌کندهر که به خیلش درست قامت سرو بلندعقل روا می‌ند .... ........ادامه مطلب
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 17:22

دوست اش می دارم چرا که می شناسمش                          به دوستی و یگانگیشهرهمه بیگانگی و عداوت استهنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم                                           تنهایی غم انگیز .... ........ادامه مطلب
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 17:22

هله نومید نباشی که تو را یار براندگرت امروز براند نه که فردات بخوانددر اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جاز پس صبر تو را او به سر صدر نشاندو اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرهاره پنهان بنماید که کس آن را .... ........ادامه مطلب
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 141 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 17:22

کاش همه چیز به وقتش برات اتفاق بیفته ...
همون موقع که ذوقشو داری ...
وگرنه گذر زمان همه چیز رو برات بی رنگ میکنه ...!!!

 

.... ........
ما را در سایت .... ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemannew بازدید : 84 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 17:22